نَتُن... این کلمه ایه که: وقتی می خوام قلقلکت بدم، یا بازی بخورمت رو باهات انجام میدم یا وقتی می خوای دو شاخ بخور رو از برق بکشی و نمی ذارم، یا وقتی می خوام با سِرُم، بینی ت رو شستشو بدم، یا وقتی می خوای بری سر کابینت خوراکی ها و درِش رو که با هزار ترفند بستم رو بزور باز کنی و من سر می رسم، یا وقتی داری چراغای خونه رو خاموش-روشن می کنی و صندلی ت رو مثلا یواشکی بر می دارم، یا اون وقتایی که می ری روی خواهرت می خوابی و فشارش می دی و سعی می کنم بلندت کنم تا زینب یک نفسی تازه کنه، تند تند و پشت سر هم به کارش می بری تا بتونی 100% به مقاصدِ پاک و خالص ت برسی. می خوای همه موانع ت رو از سر راه برداری ...