خاطره سومین مشهد محمدسجاد در سن 2 سالگی
جای همه دوستان خالی، یک سفر کوتاه به مشهد الرضا داشتیم. الان که تقریبا 1 ماه میگذره از سفرمون، محمدسجاد وقتی می خواد یاد کنه از حرم امام رضا میگه: بی ایم مشَد، آب بوخوریم. چند باری که رفتیم حرم و چند باری که بیدار بود و واسه خودش می دویید از این ور صحن به اون ور صحن، از این ور دار به اون ور دار؛ یک کار مشترک انجام میداد: هر جایی که حوض آب بود و آبی برای نوشیدن، میگفت لیوان می خوام. لیوان بهش میدادیم، قدش رو میکشید تا شیر آب و نصفه پر از آب میکرد لیوانشو و نصفش رو می خورد. نصف بقیه ش رو هم خاله می کرد توی سینک! بعد با خوشالی لیوان رو مینداخت سطل آشغال و فریاد می زد: آخیـــــش، آب خوردم!! بچه ها باید در حرم ها، در مساج...