سلام5 داشتیم با مامان کلمه ها و داستان های بچگی من را می خواندیم... یکی را می گذارم شما هم بخوانید: رفتیم پشت بوم. بابا به همراه بابایی در حال تعمیر آسانسور است. هواپیمایی از شرق آسمان به سمت غربش در حرکت است. به محمدسجاد نشانش میدهم. می گوید: بگیرش بدِش به من!! (دسته موضوع: صفات و ویژگی ها , بازی ها ) (تاریخ: 3 فروردين 1394) ...
سلام به همه نمی دانم چندمین سلام است. اما این روزها خودِ من خواننده ی صفحات وبلاگم هستم. من محمدسجاد... کلاس دوم دبستان. همچنان یک قهرمان شکست ناپذیر. 😇 ...
برای خرید کتاب تربیت کودک با رویکرد طیب گزینی، نوشته احمدرضا اخوت و فاطمه فیاض، از انتشارات قرآن و اهل بیت علیهم السلام به شماره 88968309 زنگ بزنید و درخواست خود را همراه با آدرس در هر تعداد اعلام کنید. می توانید هم برای خرید حضوری تشریف ببرید به: خ انقلاب، خ 16 آذر، پ25، ط2(مدرسه اهل بیت) 88962724 ...
تبدیل کردن قسمتی از ماشین برای کتابخانه و خانه اسباب بازی بچه ها. اگر یک بسته مداد شمعی و کتاب نقاشی، کتاب های تصویری، کارت های پازلی و جورچین های نسبتا بزرگ، ماشین های آتش نشانی و ... در ماشین گذاشته شود بچه ها بسیاری از کارهایشان را بازی هایشان را و مطالعاتشان را در طول مسیر انجام می دهند. حتی اگر وسایل خراب شود و کتاب ها پاره ، آموزش این قاعده مهم تاثیر بسیار زیادی در برنامه ریزی داشتن های آینده و جدی بودن بچه ها و استفاده از هر فرصتی حتی فرصت های به ظاهر غیر قابل استفاده دارد، پس یک سری وسایل را بگذارید که در مسیر این مجاهدت فرزندتان به شهادت برسند. مربا نمونه ی عملی این قاعده است. جدای از جنگ و بازی های با عسل و جی...
سوار ماشین هستیم از کنار وانتی که پشتش 2 تا گوسفند ایستادند رد می شیم. مربا و عسل ذوق می کنند و شروع می کنند به تراوشات هیجانی! یکهو محمدسجاد میگه: ایکاش من گوسفند بودم که میرفتم پشت وانت می ایستادم. من و آقای پدر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کلا مقصد سازی و آرمان تراشی یکی از مهارت های مرباست و یکی از وظایف والدین مهیا کردن زمینه ی ارتقاء حرکت بکمک آرمان سازی ست. مثلا: بلند شدن قد برای اینکه بتونم دکمه طبقه خونه خودمون رو بزنم بزرگ شدن برای رفتن و خرید کردن بزرگ شدن برای موتور خریدن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 3 سال و 8 ماهه است ...
بشدت بشدت بشدت علاقه دارد که بنشینی و با هم خونه بسازی، مسجد بسازی، با هم بازی کنیم. وقتی بچه های سن شان کم تر است ( بچه های کوچک تر) از روی عادت و اضطراب و ناآرامی و ناتوانی و کمک خواستن و ... از مادرشان می خواهند که با آنها بازی کند - یا از پدرشان- ولی محمد سجاد جدیدا کیف می کند با بازی کردن های مشارکتی با من یا پدرش. جدیدا ها می آید خواهش و التماس که میای با هم فلان کار را بکنیم؟ یعنی عمق صدای خنده هایش وقتی با من و پدرش در آرامش یا هیجان مشغول بازی ست متفاوت است با زمانی که با خواهرش یا دوستانش یا خودش مشغول یک بازی آرام یا مهیج است. نشانه اتفاق های زیادی ست حتما... ...