آقا محمد سجادآقا محمد سجاد، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

قهرمان شکست ناپذير...

من محمدسجاد مکرمی هستم... یک قهرمان شکست ناپذیر...

اسباب بازی مائده ای

روز اربعین منزلمان هیات داشتیم. 4 تا ماشین کوچک که خیلی هم ناز و نرمند از این هیات برای مربا به جا مانده. می گوید خاله بهم داده. حتما راست می گوید و مال هیچ بچه ی دیگری را برنداشته ...
23 آذر 1393

کار با چاقو

یک دستش سیب است یک دستش چاقو. : مامان برام پوس بگیر. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کارکرد وسایل خطرناک را با نظارت خودتان به فرزندان بیاموزید.
7 آبان 1393

وابستگی خوب

هر روز وابستگی اش به والدینش بیشتر و بیشتر می شود. هر روز کمتر پیش کسی می ماند و می گذارد من مقداری تنها باشم و به امورات برسم. این بهترین اتفاق یک رشد دوره ی اول است. وابستگی به والدین. کم کم درست می شود. به 4 و 5 سال که می رسد انقدر غیر وابسته می شود که  منَ  ت به جوش می آید که هان! من مادرت هستم! به منِ مادرت توجه کن! اما او... این بهترین لحظاتی ست که سلامت فرزندم را از آن می بینم. وابستگی ات از من به ولی ت منتقل شود  و همینطور سلسله را مستقیم طی کنی پسرم. ...
2 آبان 1393

قصه سر خود

روی صندلی ماشین نشسته و در حرکتیم. شب است. دارد برای خودش قصه می گوید: عمو پورنگ اومد پیشم با هام دست داد خب؟! بعدش با هم میریم پارک. بستنی می خوریم میخواستم یواشکی از آینه ببینمش که متوجه شد و خندید و ذوق کرد و قصه اش به سر رسید.
22 مهر 1393

چرا

محمدسجاد تبدیل به یک پرسشگر حرفه ای و قهار شده. همه چیز براش سواله. عکس دوست باباش رو نشون میده میگه : کیه؟ میگم: عمو. میگه: چرا؟!!!! :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: - بابا جوونم کجاست؟ / سر کار. - چراا؟؟؟!!! :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: و قس علی هذا
3 مهر 1393