آقا محمد سجادآقا محمد سجاد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

قهرمان شکست ناپذير...

من محمدسجاد مکرمی هستم... یک قهرمان شکست ناپذیر...

آموزش استفاده از زمان در نیمه دوم 7 سال اول

تبدیل کردن قسمتی از ماشین برای کتابخانه و خانه اسباب بازی بچه ها. اگر یک بسته مداد شمعی و کتاب نقاشی، کتاب های تصویری، کارت های پازلی و جورچین های نسبتا بزرگ، ماشین های آتش نشانی و ... در ماشین گذاشته شود بچه ها  بسیاری از کارهایشان را بازی هایشان را و مطالعاتشان را در طول مسیر انجام می دهند. حتی اگر وسایل خراب شود و کتاب ها پاره ، آموزش این قاعده مهم تاثیر بسیار زیادی در برنامه ریزی داشتن های آینده و جدی بودن بچه ها و استفاده از هر فرصتی حتی فرصت های به ظاهر غیر قابل استفاده دارد، پس یک سری وسایل را بگذارید که در مسیر این مجاهدت فرزندتان به شهادت برسند. مربا نمونه ی عملی این قاعده است. جدای از جنگ و بازی های با عسل و جی...
27 آذر 1394

تمنای گوسفند

سوار ماشین هستیم از کنار وانتی که پشتش 2 تا گوسفند ایستادند رد می شیم. مربا و عسل ذوق می کنند و شروع می کنند به تراوشات هیجانی! یکهو محمدسجاد میگه: ایکاش من گوسفند بودم که میرفتم پشت وانت می ایستادم. من و آقای پدر:  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کلا مقصد سازی و آرمان تراشی یکی از مهارت های مرباست و یکی از وظایف والدین مهیا کردن زمینه ی ارتقاء حرکت بکمک آرمان سازی ست. مثلا: بلند شدن قد برای اینکه بتونم دکمه طبقه خونه خودمون رو بزنم بزرگ شدن برای رفتن و خرید کردن بزرگ شدن برای موتور خریدن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  3 سال و 8 ماهه است ...
6 آبان 1394

رمضان فاطمی

عجب ماه مبارک رمضان مبارکی ست. با محمدسجاد و زینب می رویم هیات و تبلیغ صحیفه فاطمیه می کنیم. محمدسجاد می رود روی صندلی و دستانش را می گیرد به سمت مردم و کارت تبلیغ بهشان می دهد. زینب از کارتون صحیفه بر می دارد و شروع می کند به خواندن. خدایا... اینها را از خادمین و بندگان مقربت قرار ده. چشمان امام زمان را با دیدن این بچه ها و دوستانشان به لبخند رضایت بنشان. مدد کن هر کاری از دستشان بر می آید برای اقامه دین تو در طبق اخلاص قرار دهند. و ...
23 تير 1394

لالایی شبانه ۷ سال اول

ستاره ها در آسمانند. برای مربا وقت خواب شده. دراز‌کشیده. نوازشش میکنم، دلم‌هوایی میشود. هواییِ آسمان و‌آسمانی ها. هواییِ سردارانِ ماه شعبان. دستانش را میگیرم ، دستانم را بر آنها میکشم، در دل دعا میکنم... در حال‌خودم‌نیستم. واگویه میکنم:خدایا؛ این دستان را در رکاب مهدی ات قلم کن، خدایا؛ این دستان جز برای اقامه دین تو‌چه تک به تک و چه با هم کاری پیش نبرند، خدایا ؛ .... چشمانم‌رطوبتی را احساس میکنند و محمدسجاد هم. -می گوید: مامان! آخه چی میگی؟ دو دل هستم که چه بگویم: دارم برات دعا میکنم. - میگوید: دعای چی؟ دعا میکنم: الهی دستات همیییشه تمیز باشند. الهی با دستات بازی های خوب بکنی...
11 خرداد 1394

چه کسی را تربیت کنم؟

بچه را هر وقت از آب بگیری، تربیتش را می شود از نو شروع کرد. اصلا مگر تربیت دست ماست؟ ما مسئول انجام کارهای درستی هستیم که در ارتباط دیگران در دین و در حکم خدا آورده شده است. بچه و فرزند هم یکی از آن موردهایی ست که ما با آن ارتباط می گیریم. اصولا هدایت از آن خداست و هیچ رشدی نیست که از سمت ما محقق شود. ما تنها اسباب رشد به سوی تعالی فرزندانمان هستیم. برای این کار، یعنی برای فراهم کردن بستر تربیت شدن و به کمال رسیدن کودک،( یا حتی هر فردی) کافی ست خودمان قواعد بازی را رعایت کنیم. به این ترتیب می بینیم که درصد زیادی از توفیق و سعادت نصیب ما و خانواده و اطرافیانمان می شود. و تغییرات شگرفی در جامعه می توان ...
2 خرداد 1394

فهرست بازی مادر برای کودک

داشتن برنامه ی بازی برای بچه ها از کارهای مهم مهم مهم و مهمی ست که هم قوای کودک را رشد می دهد مخصوصا قوای حسی اش را، هم مادر را به آرامش می رساند از اینکه در تربیت فرزندش کوشاست و درکنار این نقش بسیار بسیار بسیار مهم می تواند با طیب خاطر به فعالیت های دیگرش بپردازد. برای این کار مادران گل گلاب  بهتر است یک فهرست تهیه کنند و در آن بازی هایی را که کودکشان به آن نیازمند است، با توجه به امکانات وسعتی منزل، داشتن پارکینگ یا حیاط قابل استفاده،  نزدیکی پارک ، موجود بودن هم بازی (از قبیل مادر-دوست-خواهر-برادر-فامیل ) و ... نسبت به عملیاتی کرد ایده های رشد آور کودکان دلبندشان تلاش مضاعف کنند. ...
8 ارديبهشت 1394

عزم کنیم در سال نو ...

سال 94 را 4 تایی آغاز کردیم بدون اینکه یک عضو جدیدی چهارمان را به پنج تبدیل کرده باشد. سال 92 محمدسجاد همراه مان بود. سال 93 زینب همراه مان شد. و سال 94 ادامه مسیر را با همدیگر گام به گام طی خواهیم کرد. فروردین .... تیر .... مهر ...... دی اردیبهشت... مرداد .... آبان..... بهمن خرداد .... شهریور ..... آذر ..... اسفند ماه ها در پس هم می آیند. فرزندانمان بزرگ می شوند و آنچه در آنها هک می شود؛ مهر و محبتی ست که از پدر و مادر به فرزندان سرایت می کند. ای پدر.... ای مادر .... اگر مهر مان کم شود؛ اگر محبت مان نوسان داشته باشد, در پایان این ماه ها، و این سال ها؛ فرزندانمان گلی برای شکفته شدن نخواهند داشت ...
2 فروردين 1394

قصه شب

شب ها موقع خواب: مامان برام قصه بگو. منم براش قصه میگم: دست محمدسجاد چشم تسنیم و محمد سجاد پای محمدسجاد و ... کلا هر کاری که در طول روز با اعضای بدنش و با توانمندیهاش در حال انجام هست رو تبدیل به  شعر و قصه می کنم شب تحویلش میدم. اونم کیف میکنه و می خوابه.
25 بهمن 1393

انواع راه های بازپس گیری

زینب خوراکی محمدسجاد را برداشته و دارد میخورد! مربا از هر ترفندی برای بازپس گیری اش بهره میگیرد: با لوله کاغذ میزند هول میدهد لگد پراکنی می کند دستِ آخر که موفق نمیشود می رود رو به عسل: من که انقد دوست دارمممم
28 دی 1393