له شدن در حدّ آب ميوه...
سلام به همگي132
داشتم به سرعت خونه رو گردگيري مي کردم و به نظافتش مي رسيدم که يهو پام رفت رو يه چيز خيلي نرم و تپلي.
اون چيزي نبود جز رون هاي محمدسجاد!
خواب بود طفلي پسرم.
يک پرشي انجام داد و به خوابش ادامه داد.
خدايا همه ني ني ها رو خودت نگه دارشون باش.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خاله راستکيِ من مياد اينجا و مطالبم رو مي خونه....
وااااي!
فقط کاشکي يه سري از اين کارايي که با مامانم مي کنيم رو واسه ماماني م تعريف نکنه
چون ديگه تحريم ميشيم که نريم اين ور اون ور.
باشه خاله جون.
نگي بهشاااا
به خان دايي هم نگو. اون از همه نگران تر ميشه!!!
نه داستان موتور سواري رو.
نه داستان له شدنم رو زير پاي مامانم.
باشه؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی