آقا محمد سجادآقا محمد سجاد، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

قهرمان شکست ناپذير...

من محمدسجاد مکرمی هستم... یک قهرمان شکست ناپذیر...

باباي قهرمانم ...

1391/3/24 14:12
نویسنده : م.س و دوستان
399 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همگي 102

ديشب در کمال ناباوري، محمدسجاد گرسنه بود و هر چي از غذاش مي خورد سير نمي شد.

حتي خوابش هم که مي رفت بعد از يک ربع بيدار مي شد و ابراز گرسنگي مي کرد.

يک بسته نان1 داشتيم رفتم که براش شير خشک درست کنم تا کمتر گريه کنه و راحت تر بخوابه.

ديدم که از باز شدنش يک ماه مي گذره و نمي شه ازش استفاده کرد.

مستاصل بودم نمي دونستم چي کار کنم!

اين پا اون پا کردم و شيشه شيرش رو جوشوندم و آب جوش هم آماده کردم.

نمي دونستم که همون شيرخشک رو بدم يا ندم. دچار دلهره مادرانه شده بودم.

بابا و محمدسجاد اومدن توو آشپزخونه، مدام ناله مي کرد. همون جوري بهم آويزون شده بود.

ساعت حدوداي 2 و 3 بود.آخ

باباش لباس پوشيد و رفت تا يک نان1 ديگه بخره.

خريد و اومد.

حالا همه چيز اماده بود تا محمدسجاد راحت سير بشه و بخوابه.

ما هم يک شيشه براش شير  خشک آماده کرديم و گذاشتمش تا خنک بشه.

همين که همه ي اين تقلي ها را کرديم.

محمدسجاد در حالت آويزون بودنِ به من، خوابش برد.

گفتيم شيشه رو ميذاريم بالا سرمون و هر وقت که بيدار شد مي ديم بهش مي خوره.

اما محمدسجاد اصلا بيدار نشد تا خود صبح!!!!

باباش صبح مي گفت: اوني که من براش خريدم رو نخورد ديگه؟!سوال

خب نخوردش ديگه!

اين بود نمونه اي از فداکاري هاي باباي مهربون و قهرمون خونه ي ماقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله ایلار
21 فروردین 91 22:58
خاستم یه عرض ادبی کرده باشم
وقتی متن هاتو میخنونم واقعا لذت میبرم، همه چی فاموش میکنم چند لحظه و فقط به دنیای محمد سجاد فکر میکنم
حس شازده کوچولو رو دارم نسبت به متن هات



حيف نيست واقعا!
فکر مي کردم بهتر از اين حرفا پسرم خطخطي مي کنه هههههههه

راهی
22 فروردین 91 10:25
چه با مزه!
maman nasrin
22 فروردین 91 23:01
sarab joon man ham ye bar in mozoo baram pish oomad vali shiro dadam behesh chon khoshke fekr nemikonam moredi dashte bashe

vali rast migi be har hal hese madaranas digeeee

هههههههههههههههههههههه نسرين
بچه مستور
23 فروردین 91 23:27
محمدسجاد جون این مامانم که یه ماهه کلا وقت نمیکنه این پستارو بخونه. یهو اومد همه رو خوند. عالی عالی عالی بود.

ما منتظر قدم رنجه ي شما هستيييييييم تااااا 5 سال ديگه...




بعدشم مامانم ميگه مامانت هميشه هست همه جا....