يک عالمه روز مهمانِ قرآنيم...
سلام به همگي 207
باباجونِ ما
وجودِ ما
اميدِ ما...
رفتن يک ماموريت جهادي...
الان من و مامانم با يه عالمه ملائکه و خدا و پيامبر و ائمه و ياد بابام همه با هم تنهاييم
داريم از تمام فرصت هامون استفاده مي کنيم تا وقتي بابامون مياد کلي رشد کرده باشيم از نظر معنوي و علمي.
واسه همين هر شب خونه مون جلسه قرآن داريم.
دوستان مامانم ميان و تا نيمه هاي شب سوره کار مي کنند و آيات رو نوش جان.
باباي من رفته پيش پيامبر مهربوني ها...
به جاي خودش يه عالمه برکت گذاشته.
چون باباي من خيلي مرده.
ما يک عالمه روز مهمان سوره سوره هاي قرآنيم. خدا رو شکر.
هم به خاطر باباي قوي م.
هم مامانم که خيلي مامانه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی