براي باباي نفَسم...
سلام به همگي 208
بابااااااااااااااااااااااااااا
چون مي دونم مياي اينجا سر مي زني به من...
ميخام بگم که:
خيلي جات خاليه
خيلي دل من واسه ت تنگ شده...
وقتي که خيلي آواز نقولانه سر مي دم، مامان مي گه که: اين بچه دلش باباش رو مي خواد...
داره بهونه مي گيره.
کلي از اين چند روزي که نبودي خاطره دارم از مراقبتهايي که مامانم از من کرده.
مامانم ميگه :
من امانتم دستش تا شما بياي.
يه چيزي بگم بهت يواشکي بابايي:
مامانم خيلــــــــــــــــــــــــــي دلش برات تنگ شده.
الان نمي دونم چرا صورت ش رو از من برگردونده و داره چشماش رو پاک مي کنه.
فکر کنم مي خواد من نفهمم که...
بابا خوب به کارات برس
شما بهتري الگو براي مني.
دوستت دارم.
مامانم ميگه:
بابات مرد جنگه.
حتما امام زمان ازش راضيه...
و الان رهبرش ازش راضيه.
باباي يه مرد خداييه.
خدايا شکرت به خاطر بابا و مامان خوبم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی