آقا محمد سجادآقا محمد سجاد، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

قهرمان شکست ناپذير...

من محمدسجاد مکرمی هستم... یک قهرمان شکست ناپذیر...

روزه نگرفتن و ایجاد محبت!

1391/4/30 9:29
نویسنده : م.س و دوستان
445 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همگی 156

سال پیش در ماه مبارک رمضان، من توی دل مامانم بودم.

نزدیک دو و نیم یا سه ماه م بود.

مامانم طفلی نتونست روزه بگیرهگریه، به خاطر منقلب

ام سال هم، ماه رمضان من 5 ماه م هست.

مامانم طفلی نمی تونه هیچ کدوم از روزه هاش رو بگیره، چون من سلامتی م به خطر می افته.

ینی فقط به خاطر منقلب

من خیلی مامانم رو دوست دارم، که به خاطر من بهترین و لذت بخش ترین برنامه های زندگی ش رو رها کرده و انجامشون نمی ده.

خیلی هم خدا رو دوست دارم که منو دوست داره که این اجازه رو به مامانم داده تا نشون بده که انقدررررررررر من رو دوست داره.

چقدر دنیا قشنگه همه هم رو دوست دارند.

خدا من رو.(چون به خاطر سلامتی من به مامانم گفت روزه نگیره)

مامانم من رو.(چون به خاطر سلامتی من روزه نمی گیره)

مامانم خدا رو.(چون حرف خدا رو گوش داده و از روزه که خیلی دوستش داشته گذشته)

خدا مامانم رو.(چون به خاطر سلامتی مامانم بهش گفته روزه نگیره)

من خدا رو.(چون انقدر هوای من و مامانم رو داره)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان نیکادل
30 تیر 91 13:17
به به چه لاو تو لاو باحالی!!! آدم دلش حال میاد از این همه دوست داشتن!
طیبه خاله!
30 تیر 91 14:52
سلام عزیز دلم اصن درستشم همینه! انشاالله بزرگ میشی،قوی و سالم هممممه ی روزه هاتو میگیری
مامان علی
31 تیر 91 0:08
سارا یه هویج بزار بگو پیدا کنم برام راحت تر تا این جمله هارو سر هم کنم هههههههههههه خیلی باحالی