نامه من به مامانم
سلام به همگي 137
مامانِخوبم سلام!
من در اين دنيا فعلا فقط شما رو ميشناسم و فقط با شما به اين شدت ارتباط دارم.
محبتي که بهم داري رو با تمام وجود مي فهمم.
حالي که داري؛از نشاط و خنده گرفته تا گريه و غصه، تا استرس و .... همه و همه موقعي که به من نانا مي دي بهم منتقل ميشه.
دقت کن ماماني!
اون موقع هايي که پر انرژي و شاداب و خوش حال هستي من قبراق ترم، روبراه ترم، حالم عالي تره.
مامان جونم!
مي دونم که خيلي سخته که م همه ش بغلت باشم و ديگه نه دستي برات مونده نه گردني!
اما قول مي دم که يه ذره ديگه تحمل کني اثرات و ثمراتِ شکوفاييِمن رو در آينده خواهي ديد.
مامانيِعزيز دلم!
وقتي که با بابايي دل مي دين و قلوه مي گيرين، من انقدر احساس امنيت مي کنم که هيچي نمي تونه جلوي خوب خوردن، خوب خوابيدن، خوب پيفو کردن و ... من رو بگيره.
هر چي شما دو تا به هم محبت و عشقتون بيشتر باشه،آرامش روانيِمنم بيشتره. و آينده م تضمين شده تر.
مامانِفدات شم الهي!
دوستت دارم...
به خاطر تمام زحمت هايي که من هيچ وقت نمي تونم جبرانشون کنم.
.
خب ديگه مامان جونم!
حالا بيا منو بغل کن،که نانا ميخام، بعدشم منو ببر بشور، بعدشم منو بخوابون،بعدشم ......