رهایی از پوشک5
امروز روز 5 است از عملیات پوشک پرونی...
امروز از روزهای عالی ای بود که دچار افراط هم شدیم حتی یه قسمت هایی از روز!
به جایی رسیدیم که انقد محمدسجاد اصرار می کرد بریم دستشویی من دستشویی دارم، که دیگه بهش می گفتم:
ول کن مامان جون! نمی خواد بریم دستشویی، نداری! توهمِ داشتن داری!!!
ینی یه وضعی! در 1 ساعت 4 بار می رفتیم جایی که آقا خوششون اومده بود ازش
و اما تجربیات امروز:
1. همراهی مادر در روزهای بعد از شروع بسیار مهم است. گاهی این اتفاقی که برای ما امروز افتاد اگر همراهی مادر کنارش نباشد، منجر به شکست برنامه ها می شود. لطفا خسته نشویم.
2. اصلا از زمانی که برای انتخاب این کار انتخاب کردید پشیمون نشید. - البته اگر برایش تدبیر داشته بودید-
3. دستشویی شماره2 در بچه ها کمی با خطا همراه است. یک احساس فشار می کنند و می روید با هم دستشویی و فقط شماره 1. دوباره می آیید بیرون و این تکرار می شود. اما بالاخره نتیجه می گیرید.
من اسمش رو گذاشتم توهمِِ پرتاب بنده خدا دلبند عزیز، هنوز زمان پرتاب براشون جا نیفتاده اولای کار. تمرین می کنند یاد می گیرند. پس لطفا خسته نشویم.
4. بذارید در دستشوی هر طرفی که راحت ترند بنشینند. لزوما اجبار نکنیم که حتما روی سنگ توالت نشستن کنند.
از هر 10-15 بار رفتن، 1 یا 2 بار را با بازی و شوخی و آب بازی و جایزه، پیشنهاد بدیم که اونطور بنشینند فقط به خاطر عادت نکردن به نحوه نشتن های مختلف... پس لطفا سر نشستن و ننشستن خسته نشویم.
برای امروز کافیه.
دعامون کنید.
انشالله این مرحله از رشدشون منجر به رسیدن به قله های بزرگ برای ما باشه صلوات