روز اول محرم
سلام به همگی 39
نزدیکی منزل ما، خانه ای است که دهه اول محرم تمام کوچه شان را سقف می زندد و خیمه ای درست می کنند برای عزاداران.
حدود 50 سال است که برپاست. مامانی ام می گوید این را.
مثل روضه های قدیمی هاست. چای و نان قندی اش مدام به راه است و روضه خوان هر 20 دقیقه ای که دلمان را می برد به کربلا، جایش را با روضه خوانی دیگر عوض می کند.
از 9 صبح شروع می شود تا اذان ظهر.
مثل اینکه تمام کسانی که آنجا خادم امام حسینعلیه السلام هستند سیّدند. با شال سبز.
برای همین هم به هیأتشان می گویند: هیأت سیّدا.
امروز روضه شان اشک من و مامانم را در آورد.
یک چایی هم خوردیم و نون قندی روز اول محرممان را هم آوردیم.
خدای مهربونم!
محبت امام حسینعلیه السلام رو سرلوحه ی آن به آنِ زندگیِ شروع نشده ی مادی من قرار بده.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی