آقا محمد سجادآقا محمد سجاد، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

قهرمان شکست ناپذير...

من محمدسجاد مکرمی هستم... یک قهرمان شکست ناپذیر...

وزن و قد معرفت...

سلام به همگی 98 دیروز محمدسجاد رو بردم دکتر تا یک چک کلی بشه و به هر حال حاصل تمام فعالیتها و زحمات 41 روزه ای که توسط عوامل مختلف کشیده شده است مورد بررسی قرار بگیره و مشخص بشه. الحمدلله همه چیز خیلی عالی تر از اونچیزی بود که فکرش رو می کردم.-جدای از اون چیزایی که دکتر گفت و فکرش را نمی کردم!- داشتم فکر می کردم که: * وزن، قد و ... وقتی نرمال اضافه می شه خب نشون از سلامته بچه ست. و اینکه توو این مدت چه کارهای صحیحی صورت گرفته. * هر آدم عاقلی میدونه که به هر حال وقتی سلامت کلی نوزاد وجود داشته باشه، خیلی اندازه ی قد و وزن تاثیری نداره. حالا یکی 500 گرم بیشتر، یکی کمتر. یکی 5 سانت بیشتر یکی کمتر. این قضیه اهمیت...
24 خرداد 1391

تميس شديم

سلام به همگي 106 راسته ها که ميگن: آدم تمرين که کنه يک کاري رو و يک کاري رو که مجبوره و بايد انجام بده رو هر جقدر هم که دلهره آور باشه بعد از يک مدت عالي انجامش مي تونه بده!! مامانم ديگه کلي حرفه اي شده توو عمليات حمام و شستشوي من. چه 5 دقيقه اي چه 20 دقيقه اي. امروز انقدر منو تميز شست و راحت اين کار رو انجام داد وآب توو دلم تکون نخورد که دلم مي خواست همونجا بپرم بغلش کنم. [img]http://www.pic4ever.com/images/bighug.gif[/img] واااااي من عاچق مامانمم. ...
24 خرداد 1391

واکسن 2 ماهگي

سلام به همگي 107 نه واقعا مي خوام بدونم اين دنيا و دانشمنداش با اون کبکبه و دبدبه شون نمي تونن يه راهي کشف کنند که اين بچه هاي طفلک دو ماهه انقدر زجر نکشن. آخه هيچ راهي نيست که اون سوزن به اون عظمت اون شکلي وارد رونِ پاي اين ني ني ها نشه؟!!!؟!!؟ نه واقعا مي خوام بدونم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من ديروز 9 صبح رفتم دو تا آمپول سفت زدن به رون هاي تپليم. سعي کردم مامانم رو اذيت نکنم اما انقدرررررررررررر آمپولش درد داشت که نزديک بود دور از جون از شدت ضجه و گريه قالب تهي کنم. بعدشم کلي توو خونه گريه کردم تا خوابم برد و وقتي اثر قطره بعد 6 ساعت رفت دوباره پاي چپم درد گرفته بود و منم انقدر گريه کردم که حدّ ...
24 خرداد 1391

خسر يا نَ خُسر

سلام به همگي 76 آدم وقتي به تهِ يک مرحله اي ميرسه از کجا بايد بفهمه که تو گذروندن اون مرحله موفق شده؟ از ورود خوبش به مرحله ي بعد. بچه هاي ما هم الان به نهايت فهم خودشون رسيدند البته به ميزان غذايي که ما مامانا بهشون داديم. / خرد تشنه، بچه مستور و بقيه دعا کنيد در به نهايت رسيدن محمدسجاد دچار خُسر نشده باشم! مي گيريد که چي مي گم؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امروز حالم يه جوراييه... هواي بيرون که آفتابيه اما! 
24 خرداد 1391

هر روزی روز توست...

سلام به همگی 79 سلام به همگی... الحمدلله واقعا خدا رو شکر می کنم که محمدسجاد صحیح و سالم به مدد خدا در 4 اسفندماه، روز پر میمون اول ربیع و بین دو میلاد مطهر پدر عزیزمون رسول الله و امام حسن عسکری دیده به دنیایی گشود که می تونه خیلی کارها در اون انجام بده و  به سعادت دنیا و آخرت برسه و بتونه هر لحظه با درست کاریهاش یا حتی خطاها و مایوس شدنها و رشدکردن هاش امام زمانش رو شاد کنه. و واسه انقلاب جهانی کاری انجام بده. الحمد لله. اعتراف می کنم که من در تربیت آقامحمدسجاد، این پسر 4 روزه ی ناز،کاملا نه تنها ناتوانم که از عهده ام خارج است. اعتراف می کنم که تربیت تنها کار خودشان است. اعتراف می کنم که می توانم آدم باشم، مطیع باشم و...
24 خرداد 1391

دنيا

سلام به همگي 110 امروز وارد شصت و ششمين روز زندگي م شدم. خيلي خرابي داره اين دنيا که بايد ساخته بشه. خيلي کجي داره که بايد راست بشه. خيلي ميشه توو اين دنيا خير رساني کرد. خيلي ميشه تلاش کرد. خيلي ميشه برکت داشت. خدايا ما رو توو اين دنيا بيکارِ بي آر قرار مده. آمين دست بزنم براي خودم ...
24 خرداد 1391

باباي قهرمانم ...

سلام به همگي 102 ديشب در کمال ناباوري، محمدسجاد گرسنه بود و هر چي از غذاش مي خورد سير نمي شد. حتي خوابش هم که مي رفت بعد از يک ربع بيدار مي شد و ابراز گرسنگي مي کرد. يک بسته نان1 داشتيم رفتم که براش شير خشک درست کنم تا کمتر گريه کنه و راحت تر بخوابه. ديدم که از باز شدنش يک ماه مي گذره و نمي شه ازش استفاده کرد. مستاصل بودم نمي دونستم چي کار کنم! اين پا اون پا کردم و شيشه شيرش رو جوشوندم و آب جوش هم آماده کردم. نمي دونستم که همون شيرخشک رو بدم يا ندم. دچار دلهره مادرانه شده بودم. بابا و محمدسجاد اومدن توو آشپزخونه، مدام ناله مي کرد. همون جوري بهم آويزون شده بود. ساعت حدوداي 2 و 3 بود. باباش لباس پوشيد و رفت تا يک نان1 دي...
24 خرداد 1391

ههههههههههههي (با صداي ذوق بخوانيد)

سلام به همگي 116 ذوق که مي کند صدايي شبيه ترمز ماشين هاي فراري يا حتي هواپيما از خودش در مي آورد... طوري که خودش هم به سرفه مي اُفتد... اوهوم اهوم... امروز 72+3 روزه شد و 6400 کيلو گرم وزن جسمي اش است و 59 سانتي متر قد زميني اش. نمي دانم الان چند کيلوگرم وزن روحاني دارد و چند سانتي متر قد آسماني! ...
24 خرداد 1391